چهار ماه و دوازده روزگی آیدا
سلام دخترم عزیزم نفسم. شما الان دیگه دختر ناز نازی و بزرگی هستی واکسن چهار ماهگیت خیلی اذیت شدی ولی خدا رو شکر گذشت .. الان روی تخت کنار بابا خوابیدی دلم می خواد بیام بیدارت کنم و ببوسمت . لباس های سایز 1 تازه داره برات کوچیک می شه. دلم می خواد همه دنیا رو به پات بریزم. عشق عزیز من .. این روزا اونقدر جیگر شدی که خدا می دونه . تو عزیز منی آیدا.. تو عزیز بابایی.. دختر خوش قدم من که با اومدنت خیر و برکت رو به دنیای من آوردی .. هرگز فکر نمی کردم که اینقدر با تو احساس خوشبختی کنم عزیزم. این روزا می تونی غلت بزنی و این یعنی نمیشه شما رو تنها گذاشت ..ممکنه از رو تخت یا مبل یا هر جایی ...